شیطونی های آوینا
تازه چه خبر
آوینا این روزا کم کم داره راه رفتن و ایستادن رو تمرین می کنه،دندون های بالاش هم دو تا در اومده... عکسای یک سالگی اش رو به زودی میذارم... قراره فردا بریم تهران،انشاالله برگشتم کلی عکس و مطلب جدید میذارم...
نویسنده :
باباجون
23:49
مصدومیت جزئی آوینا
چند روز پیش برای آوینا جون حادثه ای پیش اومد.راستش داستان از این قرار بود که ما برای آوینا یه تاب گرفتیم و توی خونه براش وصل کردیم.چهارچوب درها صاف نبود و وقتی آوینا رو توی تاب گذاشتیم میله تاب از در جدا شد و آوینا با تاب به زمین خورد. خوشبختانه ارتفاع تاب زیاد نبود و فقط پای چپ آوینا کمی درد اومد.خلاصه بردیمش دکتر و عکس گرفتیم و... روزهای اول اصلا پاشو زمین نمیذاشت و دردش می اومد.این روزها کمی بهتر شده و روی پاش می ایسته ،به هر حال خدا رو شکر به خیر گذشت...
نویسنده :
باباجون
22:47
چند عکس جدید از آوینا
ده ماهگی آوینا
آوینا جون ده ماهگی ات مبارک آوینا حالا دو تا دندون خوشگل داره که باهاش همه چی رو گاز می گیره!یه چیزایی شبیه بابا میگه و یک جا بند نمیشه و روی شکم حرکت می کنه و باید همش مواظبش بود... شیطون شده و گوشی و لپ تاپ و تبلت و... از دستش در امان نیستند و نمی ذاره بابایی با اینا کار کنه... موقع رانندگی هم همش میخواد به بابا کمک کنه و دنده رو جابجا کنه، گاهی وقتا هم به فرمون دست میزنه و متخصص در آوردن فلش مموری از ضبط ماشین شده!خلاصه کلی شیرین و دوست داشتنی شده...
نویسنده :
باباجون
2:09
اولین عروسی که آوینا رفت
آوینا جون پنج شنبه شب به عروسی رفت،اونجا آروم بود و فقط نگاه میکرد اینم عکساش که آماده شده بره عروسی... ...
نویسنده :
باباجون
0:12
این روزها...
آوینا جون این روزها روی شکم حرکت می کنه و هرجای خونه که من یا مامانش میریم دنبالمون میاد... هنوز یک دندون بیشتر نداره...از ماست خوشش میاد و غذا یه کم می خوره دیگه شیطون شده و همش جاهای خطرناک میره مثل زیر میز تلویزیون و ... خلاصه همش باید حواسمون بهش باشه که شیطنت نکنه ...
نویسنده :
باباجون
0:08